امروز :5 اردیبهشت , 1403

باندهای بولینگر

جان بولینگر، خالق اندیکاتور بولینگر

جان بولینگر، خالق اندیکاتور باندهای بولینگر

جان بولینگر، خالق اندیکاتور باندهای بولینگر

جان بولینگر (John Bollinger) متولد سال ۱۹۵۰ در ایالات متحده، کارشناس بازارهای مالی، تحلیلگر تکنیکال و خالق اندیکاتور باندهای بولینگر است. کتاب او با نام “بولینگر و باندهای بولینگر” در سال ۲۰۰۱ چاپ و به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده است. او از ابتدای دهه ۸۰ میلادی شروع به کار بر روی این اندیکاتور نمود و نهایتا پس از سال‌ها تلاش و آزمون و خطا، اندیکاتور باندهای بولینگر را با نام خودش معرفی کرد.

مقدمه‌ای بر میانگین‌های متحرک

به طور کلی باندهای بولینگر را می‌توان زیرمجموعه‌ای از میانگین‌های متحرک دانست. همان‌طور که احتمالا می‌دانید میانگین متحرک به معنای میانگینی از داده‌های اصلی (معمولا قیمت آخرین معامله در یک کندل) است که به صورت یک نمودار رسم می‌شود. مثلا اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه مد نظر باشد، هر نقطه از نمودار، بیانگر میانگین قیمت آخرین معامله ۵۰ روز گذشته آن نقطه است. (توضیحات جامع در مورد میانگین‌های متحرک و نحوه استفاده از آن‌ها در کلوپ میلیونرها ارائه شده است.)

در واقع میانگین‌های متحرک از جمله باندهای بولینگر، ابزاری برای تعقیب روند هستند. از این ابزار نمی‌توان برای جلو زدن از بازار و پیش‌بینی قیمت‌ها استفاده کرد، بلکه این ابزار قیمت‌ها را تعقیب کرده و شروع یک روند را به ما اطلاع می‌دهند. پس به طور کلی میانگین‌های متحرک (از جمله باندهای بولینگر) در گروه اندیکاتورهای تأخیری و تأییدکننده قرار دارند.

توسعه ابزار میانگین متحرک

برای استفاده بهتر از ابزار میانگین متحرک، می‌توان دو نوار در بالا و پایین منحنی اصلی میانگین متحرک در نظر گرفت. این دو نوار در گذشته و به صورت ساده، ۳ یا ۵ درصد بالا و پایین میانگین متحرک رسم می‌شدند و یک کانال (پوشش) را مشخص می‌کردند. این پوشش، زمانی که قیمت‌ بیش از حد از میانگین متحرک فاصله گرفته‌  باشد را به ما اعلام می‌کند. خروج از محدوده این نوارها به نوعی بیانگر عملکرد هیجانی معامله‌کنندگان بوده و می‌تواند اخطار خرید و یا فروش را صادر کند.

توسعه ابزار میانگین متحرک با دو نوار مثبت و منفی 5 درصدی - نماد ثپردیس

توسعه ابزار میانگین متحرک با دو نوار مثبت و منفی ۵ درصدی – نماد ثپردیس

نحوه شکل‌گیری باندهای بولینگر

جان بولینگر متوجه شد که بهترین روش برای رسم میانگین متحرک در این ابزار، در نظر گرفتن بازه ۲۰ روزه در میانگین متحرک ساده (SMA) است. لذا در روش بولینگر از میانگین متحرک ۲۰ روزه برای رسم منحنی میانی استفاده می‌شود. دو نوار بالا و پایین به صورت چیزی شبیه به تکنیک پوشش (که در بالا توضیح داده شد)، در دو طرف میانگین متحرک قرار می‌گیرند. با این تفاوت که رسم این دو نوار با یک فرمول خاص و با استفاده از انحراف معیار (که بیان‌کننده چگونگی پراکندگی قیمت‌ها حول میانگین متحرک است)، صورت می‌گیرد.

باندهای بالایی، میانی و پایینی بولینگر

باندهای بالایی، میانی و پایینی بولینگر

قیمت‌ها معمولا در داخل باندهای بالایی و پایینی در نوسان هستند. هر چند در مواقعی ممکن است از این خطوط تجاوز نمایند. به طور معمول می‌توان گفت که حدود ۹۵% کلیه قیمت‌هایی که یک سهم می‌تواند به خود ببیند بین نوارهای بولینگر قرار دارند. در مواقعی که بازار آرام و کم‌نوسان است باندها به هم نزدیک شده و زمانی که بازار نوسانی است، باندها از هم دور خواهند شد.

باند میانی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه

باند بالایی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه بعلاوه انحراف معیار ضربدر ۲

باند پایینی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه منهای انحراف معیار ضربدر ۲

محل تنظیمات باندهای بولینگر در نرم افزار متاتریدر

محل تنظیمات باندهای بولینگر در نرم افزار متاتریدر

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابزار بولینگر

برای استفاده صحیح از این ابزار، معامله‌گر باید ابتدا درک صحیحی از روندها داشته باشد. همواره بهتر است نمودارها از تایم فریم‎های بلندمدت تا کوتاه مدت‌تر بررسی شوند تا یک دید کلی از روند حرکتی قیمت به دست آید. زمانی که قیمت در یک روند خنثی و کم نوسان قرار دارد نوارهای بولینگر به هم نزدیک هستند و زمانی که قیمت روند صعودی یا نزولی خود را آغاز می‌کند این باندها از هم فاصله می‌گیرند.

برای استفاده از ابزار بولینگر به طور کلی سه نوع استراتژی می‌توان تعریف نمود:

  1. استراتژی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)
  2. استراتژی ادامه روند پرقدرت و ناحیه اشباع خرید و فروش
  3. استراتژی پهنای باندهای بولینگر (Bollinger Band Width)

۱- سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)

یکی از ساده‌ترین روش‌های استفاده از ابزار بولینگر این است که باندهای بالایی و پایینی را به صورت حمایت و مقاومت و هدف قیمتی در نظر بگیریم. در شکل زیر مشاهده می‌کنید که قیمت پس از برخورد با منحنی‌های بالایی و پایانی تغییر جهت داده است. حتما به این موضوع دقت کنید که باندهای بولینگر معمولا در زمان‌هایی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌شوند که قیمت در یک روند خنثی و یا کند (بازار رنج) قرار داشته باشد. این استراتژی از ریسک پایینی برخوردار بوده و در نتیجه نمی‌توان انتظار کسب بازدهی‌های فوق‌العاده از آن داشت. البته که معمولا با خطای کمی نیز همراه است.

استفاده از باندهای بولینگر به عنوان سطوح حمایت و مقاومت دینامیک - نماد فولاد

استفاده از باندهای بولینگر به عنوان سطوح حمایت و مقاومت دینامیک در روند خنثی – نماد فولاد

سیگنال خرید در این روش زمانی صادر می‌شود که در کف کانال بولینگر یک کندل صعودی (سبز رنگ یا توخالی) تشکیل شود، در این صورت حد ضرر می‌تواند کف کانال در نظر گرفته شود.

و بالعکس آن با تشکیل یک کندل نزولی (قرمز رنگ یا توپر) در سقف کانال سیگنال فروش را خواهیم داشت.

بهتر است که اگر در تایم فریم بالاتر (مثلا هفتگی) روند کلی صعودی بود، از این روش برای دریافت سیگنال‌های خرید استفاده کرده، و اگر در تایم فریم بالاتر روند کلی نزولی بود، تنها از سیگنال‌های فروش بهره بگیریم.

مثلا در نمودار بالا در صورتی که روند کلی صعودی باشد، نقاط مشخص شده در کف می‌تواند سیگنال خرید و در صورتی که روند کلی نزولی باشد، نقاط مشخص شده در سقف می‌تواند سیگنال فروش را برای ما صادر کند.

۲- ادامه روند پرقدرت و ناحیه اشباع خرید و فروش

در استراتژی قبلی توضیح دادیم که برخورد با سقف و کف کانال می‌تواند سیگنال برگشت روند را صادر نماید، اما در در این استراتژی تا زمانی که قیمت از کانال تجاوز نکرده و وارد منطقه اشباع نشده باشد سیگنال برگشت روند صادر نمی‌شود.

زمانی که قیمت در یک روند صعودی یا نزولی حرکت می‌کند، برخورد با باندهای بولینگر می ‌تواند بیان‌گر ادامه روند موجود و قدرت بالای خریداران یا فروشندگان باشد. همچنین زمانی که قیمت از باندهای بالایی یا پایینی تجاوز کند، به نوعی وارد منطقه هیجانی و اشباع خرید یا فروش شده و هشدار برگشت روند را صادر می‌کند.

نکته این جا است که در این روش، بزرگترین اشتباه معامله‌گران، فروش در هنگام برخورد با باند بالایی است! چرا که روند سهم کاملا صعودی بوده و برخورد با سقف کانال در واقع بیان‌کننده ادامه پر قدرت روند تا رسیدن به نقاط اشباع است.

در روندهای صعودی خط میانگین متحرک ۲۰ روزه (باند میانی) نقش حمایت و در روندهای نزولی نقش مقاومت را خواهند داشت. این استراتژی به نسبت استراتژی قبلی خطای بیشتری به همراه دارد. البته همان‌طور که در تصویر بعدی مشخص است، در صورت استفاده صحیح و همراه با مهارت از این استراتژی، معامله‌گران می‌توانند بازدهی‌های بسیار خوبی را کسب کنند.

ادامه روند و نواحی اشباع خرید و فروش - نماد فولاد

ادامه روند در برخورد با کف و سقف کانال و نواحی اشباع خرید و فروش (کادرهای بنفش) – نماد فولاد

۳- پهنای باند سیگنال می‌دهد! (Bollinger Band Width)

به بیان ساده باندهای بولینگر نوسانات قیمت در اطراف میانگین متحرک ساده را نشان می‌دهند. بولینگر متوجه شد که وقتی دو باند بالایی و پایینی به هم نزدیک شده و فشرده می‌شوند، به زودی روند جدیدی آغاز خواهد شد. توجه کنید که این روند می‌تواند صعودی یا نزولی باشد. لذا استفاده از پهنای باندهای بولینگر می‌تواند بخشی از استراتژی معاملاتی شما باشد.

توجه کنید که فشرده شدن باندها به تنهایی نمی‌تواند سیگنال خرید یا فروش را صادر کند بلکه:

  • در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه بالای باند میانی تشکیل شود سیگنال خرید صادر می‌شود.
  • در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه پایین باند میانی تشکیل شود سیگنال فروش صادر خواهد شد.

در این استراتژی حد ضرر (در پوزیشن خرید) می‌تواند بسته به ریسک پذیری شما بر روی حداکثر قیمت کندل قبلی (high)، حداقل قیمت کندل قبلی (low) و یا ۳% کمتر از قیمت خرید باشد.

در برخی نرم افزارها یا پنل‌های معاملاتی پهنای باند بولینگر به صورت یک اندیکاتور مجزا با نام Bollinger Bands Width طراحی شده است. در تصویر زیر نمودار نماد فولاد (نمودار قبلی) را به همراه این اندیکاتور مشاهده می‌کنید.

ورود و خروج بر اساس پهنای باند بولینگر

ورود و خروج بر اساس پهنای باند بولینگر – به نواحی فشردگی و کندل‌های تشکیل شده دقت کنید!

نکته: می‌توان گفت که پایه و اساس استراتژی سوم بر آرامش قبل از طوفان استوار است!

چکیده مطلب:

در این مقاله سعی کردیم ابتدا مقدمه‌ای از میانگین‌های متحرک را بیان کرده و سپس به معرفی یکی از مشتقات آن یعنی باندهای بولینگر بپردازیم. هرچند که معمولا از اندکاتورها به تنهایی برای ورود یا خروج به بازار استفاده نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد که استراتژی‌های تعریف شده به خصوص استراتژی پهنای باند به تنهایی بتواند سیگنال‌های معاملاتی مناسبی را ایجاد کند. توجه کنید که درک صحیح از روندهای صعودی و نزولی، و بازار رنج (خنثی) به عنوان پیش فرض این مباحث در نظر گرفته شده است. لذا توصیه می‌کنیم که برای اخذ موقعیت‌های معاملاتی خود، حتما از ترکیب این ابزار با سطوح حمایت و مقاومت و سایر ابزار تکنیکالی بهره بگیرید.

 

منبع : adibniya.com

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *